جدول جو
جدول جو

معنی علی گرده - جستجوی لغت در جدول جو

علی گرده
(عَ گُ زَ)
دهی است از دهستان بشیوه، بخش سرپل ذهاب، شهرستان قصرشیرین. دارای 130 تن سکنه. آب آن از رودخانه و از چشمۀ پاطاق تأمین میشود. و محصول آن غلات، برنج، توتون، لبنیات و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علف گربه
تصویر علف گربه
سنبل الطّیب، گیاهی علفی و خودرو با ساقۀ راست، برگ های متقابل دندانه دار و گل های سفید معطر که بلندیش تا یک متر می رسد و ریشۀ آن دارای اسانس، اسید والرینیک، اسیدمالیک و مواد قندی است که در طب به کار می رود، والریان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علی حده
تصویر علی حده
جداگانه، علی حده، تنها، به طور انفرادی، تنهایی
فرهنگ فارسی عمید
(عَ مَ لِ)
دهی است از دهستان تیلکوه، بخش دیوان دره، شهرستان سنندج. دارای 130 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود. و محصول آن غلات، عسل، پشم و نخود است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ دَ دَ)
ابن مصطفی موستاری سکتواری، ملقّب به علاءالدین و مشهور به علی دده و شیخ التربه. وی صوفی بود و در شهر موستار متولد شد و سپس ساکن مکۀ مکرمه گردید و در سال 1007 هجری قمری در قلعۀ صولنق شهید شد. او راست: 1- تمکین المقام فی مسجدالحرام. 2- خواتم الحکم و حل الرموز و کشف الکنوز لما فیها من لطائف العلوم و الحکم. 3- فضائل الجهاد. 4- محاضرهالاوائل و مسامرهالاواخر. 5- مواقف الاخره و اللطائف الفاخره. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 243) (از الاعلام زرکلی). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: کشف الظنون حاجی خلیفه ص 91 و سایر صفحات. الجوهرالاسنی خانجی ص 104. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 750. اکتفاءالقنوع فندیک ص 377. فهرس الخدیویه ج 5 ص 141 و ج 6 ص 137. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 196. الکشاف طلس ص 138
لغت نامه دهخدا
(عَ سُ دَ)
دهی است از دهستان خدابنده لو، بخش قروه، شهرستان سنندج. واقع در 13هزارگزی شمال خاوری گل تپه، و 12هزارگزی خاور راه شوسۀ همدان به بیجار. ناحیه ای است کوهستانی وسردسیر، و دارای 400 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین می شود. و محصول آن غلات، حبوب، انگور، صیفی و لبنیات است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند. راه آن مالرو است، و در تابستان از طریق سراب می توان اتومبیل برد. فاضل آب سراب را در زمستان و بهار در غار بالای این ده بوسیلۀ سدی جمعآوری می نمایند و در تابستان به مصرف آبیاری اراضی طراقیا میرسانند. نام اصلی این ده علی سد است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(وَ جَ کَ دَ)
علی حده. جداگانه. (ناظم الاطباء) : ارسلان خان فرمود تا جویی علی حده کنند ’بیکند’ را چنانکه آب بعین (؟) عمارتهای او رسد. (تاریخ بخارا چ مدرس رضوی ص 23). از بغداد هر سال عاملی علی حده بیامدی و هرچه خراج بخارا بودی از این جامه عوض بردی. (ایضاً ص 24) ، متفرق. ممتاز. تنها. یک کنار. (ناظم الاطباء) ، زی خود: وی علی حده کار می کند. و نیز رجوع به ’حده’ شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَ)
ابن احمد خرد یمانی. فقیه و اصولی و ادیب بود و به سال 994هجری قمری درگذشت. او را تحقیقی در رسالۀ قشیریه است. (از معجم المؤلفین بنقل از الاعلام زرکلی ج 5 ص 64)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان چمچمال، بخش صحنه، شهرستان کرمانشاهان. دارای 462 تن سکنه. آب آن از رود گاماسیاب تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوب و توتون است اهالی به زراعت اشتغال دارند. و راه آن در تابستان اتومبیل رو است. این ده در دو محل به فاصله 2هزارگزی واقع شده است و به علیا و سفلی مشهور است. و قسمت علیای آن دارای 278 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ وِ)
دهی است از دهستان حومه بخش کوچصفهان، شهرستان رشت. سکنۀ آن 571 تن است. آب آن از رود خانه نوررود که از شعب رود سفیدرود است تأمین میشود. محصول آن برنج و ابریشم و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان لک، بخش قروه، شهرستان سنندج. این ده مشهور به کریم آباد است. رجوع به کریم آباد شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ فَ)
ابن مصطفی قیصری رومی حنفی. مشهور به فردی. متوفی در سال 1127 هجری قمری اوراست: الحاشیهالفردیه علی الحسینیه فی الاّداب. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 767)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان باوی، بخش مرکزی شهرستان اهواز. واقع در 21هزارگزی جنوب اهواز، و 6هزارگزی باختر راه آهن اهواز به بندر شاهپور. ناحیه ای است دشت و گرمسیر، و دارای 75 تن سکنه. آب آن از چاه تأمین میشود. و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن حسن بن علی بن فضل، مشهور به صردرو مکنی به ابومنصور. رجوع به صردر و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 66 و وفیات الاعیان ج 1 ص 453 و شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 322 و کشف الظنون ص 773 فهرست المخطوطات المصوره ج 1 ص 461 و فهرست الخدیویه ج 4 ص 248
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زِ دَ)
شیخ علی زنده، وی از محرکان میرزا سعد وقاص در مخالفت با میرزا شاهرخ بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 593 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ خَ)
دهی است از دهستان کمین، بخش زرقان، شهرستان شیراز. واقع در 81هزارگزی شمال خاوری زرقان، و 2هزارگزی راه شوسۀ شیراز به اصفهان. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل و مالاریائی، و 59 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. و محصول آن غلات و چغندر است. اهالی به زراعت و قالی بافی اشتغال دارند. و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
تصویری از علی حده
تصویر علی حده
جدا گانه جداگانه جدا: (بلیناس) به رومیه و عمودیه و مصر وبسیاری (شهرها) طلسمها کردست. . و هریکی را علی حده قصه ای هست که چه ساخت و چه سبب را. . توضیح تلفظ این کلمه مشددا صحیح نیست. توضیح 2 نوشتن کلمه بصورت (علیحده) دست نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علف گربه
تصویر علف گربه
نانوک گربه گربه گیا پیچادوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علی حده
تصویر علی حده
((عَ لا. حِ دَ))
گرفته شده از عربی به معنای جداگانه
فرهنگ فارسی معین
جدا، جداگانه، سوا، مستقل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از توابع چهاردانگه ی سورتچی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی